.:: Your Adversing Here ::.

پایان

پایان اتفاقی ساده نیست.حتی اگر همه چیز ختم به خیر بگذرد باز این پایان لعنتی تلخ و زننده است.

 حنظل است حتی اگر شیرین تمام شود.

 درد با خودش دارد حتی اگر  خداحافظی هات نیز سرد سرد باشد.

 یک همدم از تو می گیرد و یک دنیا خاطره به سوی تو پرت می کند و تورا حامله  خاطرات  می کند تا زندگی ات شود

  چیزی همرنگ همدم  دیروزها.

   و این روزهای من  همان روزهای بعد پایانند .

    روزهای که من حامله ی خاطراتم.

   روزهای  که زندگی ام شده چیزی همرنگ همدم  آن روزها.

   

 

   

مشاهده ادامه مطلب پایان

سرباز

  • دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
  • <-PostCategory->

 وطن! ای که در لجن عده ای از تفتیدگی سوختی...تو یک سرباز می خواهی...پیدا می شود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مشاهده ادامه مطلب سرباز

گره

  • دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
  • <-PostCategory->

 گه بگیرم این زندگی را

             هر گره ای که باز می کنی....بوی تعفن گره بعدی به مشامت می رسد.

مشاهده ادامه مطلب گره

خاطرات

  • دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
  • <-PostCategory->

 خاطرات را جر می دهم

 

    همانند خودش که عمری مرا ^جر^ داد.

مشاهده ادامه مطلب خاطرات

سگ دو

  • دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
  • <-PostCategory->

و تو ببین.........

ببین که......... 

روزهای من

بدون هیچ سر و صدایی

سریع و تند

     به دنبال لقمه نانی

     سگ دو می زنند

  و

    آرام آرام می میرند.

مشاهده ادامه مطلب سگ دو

از وقتی................

  • پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,
  • <-PostCategory->

  تمام ترانه هایم رنگ و بوی گه گرفتند

وقتی

                         تو از پیشم  رفتی

مشاهده ادامه مطلب از وقتی................

شما بگویید این چنین است ما هم می گوییم آری

سلام

مدتی است بحث فرمانداری داغ شده و در این بین بعضی از اشخاص چینان از حق شهر هایشان -اسفرورین و دانسفهان-حرف می زنند و چنان این دو شهر را آرمانی و پیشرفته  توصیف می کنند که نگو و نپرس حالا خوب است هر ننه قمر یابو ای پا به این سه شهر-شال و اسفرورین و دانسفهان- بگذارد می فهمد که شال مستحق تر است و هر دختر کوری می فهمد تنها جایی که لیاقت فرمانداری را ندارد اسفرورین است ....بگذریم...شما بگویید این چنین است ما هم می گوییم آری.....تنها یک  جمله باقی می ماند و آن اینست که:هیچ گاه نگذارید تعصب موجب قضاوتتان شود چرا که آن قضاوت رنگ خریت و نادانی با خود به همراه دارد...

مشاهده ادامه مطلب شما بگویید این چنین است ما هم می گوییم آری

داد و روا

داد و روا یتان همین باد تا مادامی  که  فریاد و داد را به سخره می گیرید و در برابر هر ظلم و ستمی صدایتان از حنجره برون نمی پاشد.

مشاهده ادامه مطلب داد و روا

شهر داغان شده ی من

 

شهر داغان شده ی من

ناکسانی خونت همی خورند

نا مردمانی دامانت  ننگین همی کنند

لیکن از تو صدایی به شکایت بر نخیزد.

شهر داغان شده ی من

آبی آرامت همه راز هستی بود

سرخ وحشی تو همه سر نیستی بود

هم اینک صدایت کو؟

شهر داغان شده ی من  

فرزند تو منم

من

 من هار گشته ام

به خون نامردمان تشنه ام 

می خواهم انتقامت بستانم  

شهر داعان شده ی من 

تو نیز به شهامت   نعره  برآور.    

مشاهده ادامه مطلب شهر داغان شده ی من

حس بد

يه حس بد دارم نسبت به تمام بزرگان شال و يه حس بدتر به تمام كساني كه به هر دليلي  چشمان خود را نسبت به كثافت كاري هاي برخي ها  بسته اند و قصد باز كردن نيز ندارند.

          آخ ..چه شود وقتي اين حس بد من بتركد... همه ي آنان را به گه مي كشاند...

مشاهده ادامه مطلب حس بد

کوره های آجرپزی شال و مشکلات آن

از زماني كه خودم را شناخته ام تنفر و انزجارم از كوره هاي آجرپزي در درون من روز به روز تشديد مي شده است و همين تنفر و انزجار است كه امروز مرا به جنون گشانده و وادارم ساخته اين حس را بيرون بريزم.

كوره هاي آجر پزي نماد توحش و خشونتند.آنان انسانيت را به سلابه مي كشانند و فتوت و مردانگي را كت بسته به دار مي آويزند و به جز ناپاكي و پليدي چيز ديگري نمي توانند عرضه بدارند زيرا سرشتشان پليد و ناپاك ست.

آنان همانند مادر خشمگين و ساديسمي تورگينفند كه به فرزندان خود نيز رحم نمي كنند و به سان خانم تنارديه بد ذات و بد كردارند.

سخنم اينست مردمان چال دارند زنده زنده در چاله ها چال مي شوند و كيست بزرگي كه در اين روزگار به اين چال ها اندكي بينديشد.

چرا كسي اين چاله چوله ها را كه نرئبام ترقي انگشت شماري شده و ديگران را به خاك سياه نشانده و دارد دمار از روزگارشان در مي آورد وقعي نمي نهد؟

چراها زيادند همانند اينكه:

 چرا شهردار بومي نيست؟

چرا بخشدار بومي نيست؟

چرا رياست شوراي شهر موروثي ست؟

چرا دخل مان فلان قدر است و خرج هاي ناكرده مان آنقدر زياد؟

چرا خاك برداري به صورت محدود آنجام نمي شود؟

چرا جاده ي كوره ملي ها تعريض و بهسازي نميشود تا آنقدر كشته ندهد؟

چرا يك خاندان و خانواده شود همه كاره و تشخيص دهنده ي خير و شر همه ي مردم؟مگر مردم كشك اند.

اين چراها زيادند ولي افسوس كسي حوصله ي گفتن و شنيدنشان را ندارد اما يك سوال است كه مرا خيلي مي آزارد و آن اينست چرا براي آنكه نه سيخ بسوزد نه كباب دستور العمل و بخش نامه ابلاغ نمي كنيد؟

حرف ما اين نيست كه درشان را گل بگيريد اينست كه استاندارد شان كنيد تا وضيعت بهتر شود.

لابد مي گوييد چگونه؟ به شرح ذيل:

1_بي شك تمامي كوره هاي شال به شدت دود زا و آلود كننده اند به همين خاطر بايد شاخصي را در نظر گرفت و هر كوره اي كه با آن شاخص جور نيامد تا مدت زمان معيني پلمپ شود تا جور آيد.

2-زمين:نبايد گذاشت كوره ها رشد قارچ مانند  داشته باشند و هر جاكه شد دهان زمين مرزوعي و باغ سرويس كنند تا كوره بزنند در كل محدوده ي خاصي ذر نظر گرفته شود.

3-خاك:محدوده ي خاصي براي خاك برداري در نظر گرفته شود زيرا اگر اين چنين پيش رود  چند سال ديگر جايي براي شهر و خانه سازي پيدا نمي شود.

4-آب:پايين آمدن شديد آب بسيار نگران كننده است بايد راهكاري اساسي انديشيد.

5-محيط زيست و مراتع طبيعي:زبان قاصر است و از رونق افتادن دامداري به علت نبود علوفه مناسب گواه اين قاصر بودن است و اين براي منطقه اي كه يكي از بهترين نژادهاي گوسفند جهان به اسمش سند خورده تاسف آور است.

6.باغات :خودتان بهتر از من مي دانيد.

7-زيبا سازي:چرا براي زيبا سازي كوره ها هيچ اقدام كار آمدر مشاهده نمي شود در حالي كه مي شود با گل و گياه و درخت و رنگ آميزي و نقاشي و آسفالت معابر داخلي كوره ها هم از آلودگي آنان كاست و هم از بيماري هاي كه گريبان گير كارگران مي شوند و هم مي شود كوره ها را از اين چندشي و نكبتي اندكي رهاند.

8-كودكان و زنان كار:بدترين و دل آزرده ترين و نا انساني ترين قسمت .اصلا نه اصلا قرن 21 است و هزاره ي سوم.

كودكان و زنان كار هنوز هم در سراسر دنيا بسيارندو شايد تو بگويي زن و فرزند من  نيستند كه غيرتي شوم و شايد هم بگويي از من نيستند.:كردندو تربتي و مشهدي و ترك و بلوچ و افغا ني اند و بلوچ. من چرا حرص شان را بخورم؟

ومن با چشمانم به تو مي گويم كرد و ترك.بلوچ و گيلك همه در مقابل چشمان من انسانند و من كفري مي شوم  هنگامي كه مي بينم شكاف سينه ي زني كه براي در آوردن لقمه ي ناني پا به پاي مردش سگ دو مي زند بستر شهوت شبانه ي جوانان هوسران اين دوران مي شود و كافي ست كودكي را ببينم كه به جاي قلم بيل در دستانش گرفته تا از سر خشم فحش خار مادر به زمين و زمان بكشم.

      .دوستان به خداوندي خدا سوگند شما را انديشه اي.

 

پ ن1:حال اگر شما مشكلات و راه كار هاي ديگري مي دانيد به ما هم بگوييد.

مشاهده ادامه مطلب کوره های آجرپزی شال و مشکلات آن

کاری به کوره های آجرپزی شال نداشته باشید.شما بروید در آپادانا سرام بویین زهرا را گل بگیرید و بگذارید مردم شال در دود کوره های آجرپزی خفه شوند زیرا لیاقت شان همان دود است و بس.

کاری نداشته باشید بگذارید شالیان در آتش کوره ها بسوزنند چونکه خودشان می خواهند.چونکه صدایی از گلوی چرک گرفته شان بر نمی آید.

کاری نداشته باشید بگذارید در درد خود بمیرم که این مردمی که من می بینم که هشت شان گرو نه شان است و روز و شب پی هر لقمه ی حرامی سگ دو می زنند خدا را در میان خود گم کرده اند و  دارند تاوان همین گم کردن را  می دهند.

 

کاری نداشته باشید بگذارید نعره بزنم و تشت همگی شان را از بامشان به پایین اندازم تا به شما بفهمانم که کوچکترینشان ته همان کرباس است که بزرگترین شان سر آن بود. 

 

کار نداشته باشید اصلا هر کاری می توانید بکنید بکنید اما بدانید شمایان  پیش آنان که در جست جوی خدایند کرک وپر ریخته و رنگ و لعاب رفته اید و  واق واق هایتان دیگر حتی در ظلمات شب هم مارا نمی ترساند.

 

پ ن1:امید وارم خوانندگان فهیم بگیر ند منظورم با چه کسانی ست.

پ ن2:قابل به ذکر است کارخانه آپادانا سرام بویین زهرا به دلیل آلایندگی زیاد تعطیل شد اما کوره های آجرپزی شال....

پ ن3:بد نیست بدانید زمین های ماندراوان(موندراوه-کوره ملی های خط مستقیم)دارای یکی بهترین و حاصل خیز ترین خاک ها برای کاشت پسته است اما جالب اینجاست تمام آن جا به اسم  زمین صنعتی و غیر قابل کشت به ثبت رسیده است.

پ ن4.و در زمان و مکانی که ما زندگی می کنیم زمین و خاک چه ارزشی دارد و کشاورزی مکانیزه چه معنایی؟

مشاهده ادامه مطلب

می دانستم......

می دانستم

  

  آری من می دانستم

 

 همانند گالیور

 

   از همان ابتدا می دانستم

 

   که تو شیشه ی عمر مرا به دل سنگت  می کوبانی

    .....و

 

        بدون هیچ خدا حافظی ای خواهی رفت...

 

       آری

       

        از همان ابتدا

 

                     من می دانستم........

مشاهده ادامه مطلب می دانستم......

ای شال

ای شال

حنجره ات را پاره کن

سینه ات را بشکاف

مشت هایت را گره کن

قدم هایت را محکم بردار

خشمت را عیان ساز

که

فرزند نا خلف تو

می خواهد

انتقامت را بستاند

         از ناکسانی کز نام تو  نان ها برای خویش ساختند.

مشاهده ادامه مطلب ای شال

چهره هاي برجسته ي شال....ها ها ها.....

دوستان آيا وقت آن نرسيده كه از خود بپرسيم اين به ظاهر بزرگمرداني كه كه در عرصه علم وادب و دين و سياست در اين خطه ي پهناور  فعاليت كرده و مي كنند و خواهند كرد براي سربلندي و سرافرازي زادگاه ان چه كرده اند؟

آيا آن كس كه امام جمعه تاكستان است و ابدا به شال نمي انديشد افتخار شال محسوب مي شود و يا فلاني را كه خدايش بيامرزاد و زماني رياست بانكي را بر عهده داشته چهره ماندگار است؟

آيا  پزشك و استاد و رواشناس و دبير بودن تمام  دردهاي ما را درمان مي كند و آيا فرمانده ي گردان بودن و محبوب بودن تنها مختص به شاليان است كه اين چنين از آنان دم مي زني؟

دوست من خيلي دلم مي خواهد معناي فعال سياسي را از زبان تو بشنوم تا بدانم يعني چه و  بسيار دوست دارم تا به من بفهماني كه خلباني كه حتي اسمش را بيش 90درصد مردم شال نشنيده اند برگي از افتخار اين خاك بدانم.

 

مشاهده ادامه مطلب چهره هاي برجسته ي شال....ها ها ها.....

کاش.....

  • سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,
  • <-PostCategory->

 

كاش اين بزرگ مرداني كه توآنقدر از اينان زيبا دم مي زني كه انسان فكر مي كند آنان رب النوع ند و تو هومر ذره اي به شال بيانديشند/ 

 

 

پ ن 1.روي سخنم با وبلاگ شال سيتي بلاگ فا هست/

پ ن2.دز آينده اي نزديك خيانت اينان را بر ملا مي كنم.

مشاهده ادامه مطلب کاش.....

شهر من شال

شهر مظلوم من مي دانم كه عده اي موش صفت در دامان خود داري كه تداعي گر مثل معروف مار در آستين خويشتن پرورش دادن هستند و مي دانم كه دلت همانند دلم خون است زيرا چندي نابكار نمك نشناس  نمكت خورند نمك دانت شكنند.

شهر مسكين من مي دانم كه شماري دنيا پرست بر گرده ات نشسته اند و چنان بر تن نحيف و نزارت شلاق آز و طمع شان را فرو مي كوبانند كه آه از لبت بر مي خيزد و اشك از چشمانت جاري مي شود.

 

شهر طاعوني من كه به غارت رفته اي  به دست زر اندوزاني پست.زراندوزاني كه بيمارت كردند و تو را بسيار شبيه به فردي طاعوني ساختند تا شايد نماند از تو نامي بلند به جا.

 

شهر دوست داشتني من دوستت دارم تا به سر حد جان و دوست دارت خواهم ماند وليكن با تو اي زادگاه عزيزتر ز جانم عهد مي بندم  براي مترقي شدنت از هيچ كوششي دريغ نكنم  و باز عهد مي بندم روزي كوس رسوايي خيانت كاران را زنم.   

 

 

 

              * بنشينند به انتظار كه  انفجار نزديك است* 

مشاهده ادامه مطلب شهر من شال

انتخابات

باسلام.لازم به ذكر است به عرض همشهريان عزيز برسانم كه:همشهريان عزيز خواهشمندم كه لااقل اينبار در انتخابات با ديدي وسيعتر بنكريد تا آنكه اصلح تر است انتخاب شود.باتشكر

مشاهده ادامه مطلب انتخابات

فساد در شهرداری!!!

سلام.شاید تا به حال شنیده اید که عوارض ساخت فلان ساختمان که برای فلان آدم است فلان قدر شده است اما همان فلان آدم به فلانی دیگر سفارش می کند و فلانی دیگر به فلانی در شهردای می گوید و به همین راحتی با مبلغی ناچیز عوارض ساخت ماست مالی می شود و می ماند وجدان های که راحت می خوابند و زرنگی های! آن دو فلان اول در ماست مالی کردن عوارض و تعریف زرنگی هاشان در بین مردم این شهر

مشاهده ادامه مطلب فساد در شهرداری!!!

شهرداری شال و آین همه درآمد !

با سلام.در این پست می خواهم منابع درآمد شهرداری را مورد بررسی قرار دهیم و نحوه ی مصرفش . منابع درآمد: 1.عوارضی شهرداری که در بهترین مکان ممکنه قرارگرفته و هیچ راه فراری را برای رانندگان نگذاشته و اگر فرض بگیریم روزانه هر کوره ی آجرپزی 7 کامیون را روانه ی بازارهای رشت،زنجان،قزوین و...می کند ودست کم 130کوره ی آجرپزی در خط مستقیم و ترکمن وجود دارد و بعد130راضرب در7کنیم به این نتیجه می رسیم چیزی در910دستگاه کامیون می شود و اگرتماما را6چرخ درنظربگیریم که عوارض شان1500تومان است و910را ضربدر1500کنیم درآمد روازنه اش می شود 1365000هزارتومان واگرماهش را بخواهیم ضرب30می کنیم و سالانه اش با ضرب در365می شود که به دست می آید491400000واگر تمام حیف و میل و گاهی کساد بودن و200هزار تومان ماهیانه پرداختی به بوئین زهرا و تولرانس فرضیات حساب شود و بابتشان 91400000 از مبلغ بالا کسر شود می ماند چهارصدمیلیون تومان که می شود درآمد خالص آلونک شهرداری که اسمش را گذاشته اند عوارضی.2.عوارض سالیانه:اگرفرض کنیم عوارض سالیانه هرکوره ملی را دست بالا 500هزار درنظر گرفته اند و اصناف را ازهر نوعش دست کم 40هزارتومان که در برخی موارد بسیار بیشتر از این مبلغ هست و اینکه حداقل 500کسبه در شال هست با یک حساب سرانگشتی عوارض سالیانه می شود(تعداد کورها 150تا برآورد می شود):95000000میلیون. 3.عوارض ساخت:میانگین عوارض ساخت را در همه ی شال یکسان40000در نظرگرفته و درخیابان و کوچه ومسکونی و تجاری و ...ملاک قرار نمی دهیم و اینکه در سال حداقل50واحد75 متری ساخته می شود و حسابی ساده می شود سالیانه150000000میلیون. 4.بودجه سالانه یک ونیم میلیارد تومان. 5.دیگرقضایا که عبارت است از سطح شهرو شراکت در بعضی از کارخانجات و...(که می گویند در بعضی ازکارخانجات استان شریک هست مثل کارخانه ی آسفالت که سهام51درصدی داشت که فروخته شد و پولش را بابت احداث استادیوم قزوین به آنها بخشید و البته باز می گویند و درضمن تانباشد چیزکی...)را100میلیون حساب می کنیم.پس کل درآمد شهرداری شال را این گونه می شود:2245000000(دومیلیاردودویست وچهل وپنج میلیون تومان) و اگر مبلغ1145000000را حقوق کارمندان و کارگران وخرید تجهیزات و تمام موارد دیگر که متصور می شوید را در نظر بگیریم الباقی می شود 1میلیارد تومان کوچولو که باید چهره ی شال را سامان بخشد ولی این چنین نمی شود و من اینک می گویم نحوه ی مصرف این کوچولو را. 1.حیف2.میل.3.اختلاس.4.دزدی.5.بخشش نه از آن نوع خدا پسندانه اش و مابقی اش را بهتر می دانید. پ ن1.همه ی فاکتورها اعم از عوارض و حقوق و...سال نودی محاسبه شده اند.پ ن2.تمام منابع به شدت دست کم درنظرگرفته شده اند ن

مشاهده ادامه مطلب شهرداری شال و آین همه درآمد !

نگاهی مختصر به دستور زبان تاتی شالی بخش دوم.

5.ضمایر:الف):*ا،از:من*اما:ما*ت:تو*شما:شما*آ:او*آیی:آنها.ب)متصل:*م*ش*ی*وم*ا*یند،ینده.ج)ضمیرشخصی فاعلی:ا میبرم:من می برم.چ)ضمیر شخصی مفعولی)*چمنش بیند:مرا دید.ح)ضمیرشخصی اضافی:*بروم:برادرم.د)ضمیر اشاره:*ام:این*آ:آن*اماگه:اینجا*آگه:آنجا*همی ام:همین:*همی آ:همان*6:ضمیر مشترک:الف)فاعلی:*خودم:خودم*خودی :خودت و...ب)مفعولی:اشتنم:خودم*اشتنی:خودت و...ج)ملکی:اشتنمه*مال خودمه است و....7.ضمیر ملکی:چمن کیه:خانه ی من.8.فعل:الف)ماضی ساده:باردمه:آوردم و سایراشخاص.ب)ماضی نقلی:*ببردومه:برده ام و....پ)ماضی بعید:ببردوم بو:برده بودم.ت)ماضی استمراری:*می بردوم:می بردم.و...ث)ماضی التزامی:*ببردوم بی:برده باشم.ج)مضارع اخباری:می بروم:می برم.چ)مضارع التزامی:*ببروم:ببرم.خ)آینده:می بروم:خواهم برد.د)امر و نهی:ببر:ببر.*ببری:ببرد*مبر:نبر*نبری:نبرد.ذ)دعایی:*خدا میرا:خدا نکند.ر)لازم :آوه بیوشسه:آب جوشید.ز)متعدی:*آویش برینت:آب را ریخت.ژ)اسم فاعل:*بزنا:زننده. *باجا:گوینده.س)معلوم:پیروم کتاب بخیند:پدرم کتاب خرید.ش)مجهول:کتاب بخینیس:کتاب خریده شد.ص)صفت مشبهه:*بزونا:دانا.

مشاهده ادامه مطلب نگاهی مختصر به دستور زبان تاتی شالی بخش دوم.

نگاهی مختصربر دستور زبان تاتی شالی بخش اول.

1.اسم الف)اسم عام: *پوره:پسر *کیه:خانه *ته تی:دختر. ب)اسم خاص: *رومند کوه:کوه رامند *گلیکیه:محله ی اولیا *داغ:محله ی داغ *جرینه مله:محله ی سفلی. پ)اسم ذات: پاجار:کفش*شیه:پیراهن ث)اسم معنی: *سوزی:سبزی *تیجی:تیزی *سولی:شوری. ج)اسم جمع:صورت مفرد و معنی جمع: *سری:گله. چ)اسم معرفه: *آ سات:آن خانه. ح)اسم نکره: *ای اسبه:یک سگ،سگی. خ)اسم مفرد: *پوره:پسر. د)اسم جمع: *تتون:دخترها. *برون:درها. ذ)اسم ساده: *کرگه:مرغ. ر)اسم مرکب: *زن مایه:مادر زن *موتور وون:موتوربان. ز)اسم جامد: *شوه:شب *نماژدر:غروب. ژ)اسم مشتق: *قلایی:بدی. س)اسم مترادف: *دادا،خاکه:هر دو به معنی خواهر. ش)اسم متضاد: *بشین(رفتین)بومین(آمدن). ص)اسم مصغر: *بیلچه:بیل کوچک. ض)اسم مشتق مرکب: *بیشین بومین:رفتن و آمدن. *در دیفار:در و دیفار. 2:حالات اسم: الف)حالت فاعلی: حمید بومه:حمید آمد. ب)حالت مفعولی: *حمید دسی آوه بارد:حمید پارچ آب را آورد. ج)حالت اضافی: وهاره هوا:هوای بهاری. 3.صفت: الف)صفت فاعلی: *بروشا:فروشنده. ب)صفت مفعولی: *خاولو:خواب آلوده. ج)صفت ساده: *نکو:خوب *جگل،زگل،جیگل:کوچک. چ)صفت تفضیلی: *نکتر:خوبتر *قلای تر:بدتر. ح)صفت عالی: *نکترین:بهترین. د)صفت نسبی: *چالج:شالی *جورین:بالائی *قدیمینه:قدیمی. ذ)صفت لیاقت: *بمردنی:مردنی. ر)صفت ترکیبی: *عقلومند:عاقل. ز)صفت سماعی: *فراه:گشاد *کو:آبی. 4.کنایات: *مونین کنارین:(اشاره به فرد کناری) *بورا میر،اسبیا میر(تابلو نکن) *************************

مشاهده ادامه مطلب نگاهی مختصربر دستور زبان تاتی شالی بخش اول.

چند نمونه از امثال تاتی به لهجه ی شال.

سلام. 1.اور بوه آفتاوا بو.ترم بکیرده بو پیازا بو. (هوا ابری بود آفتابی شد_تره کاشته بودم پیاز شد). 2.مار لیه بشین موقع راسا می بو. (درست که مار در حرکت پیچ و تاب دارد ولی موقع سوراخ رفتن راست می شود.). 3.خره برون بشه. (خرت را بران و برو). 4.ام حسن تا آ حسن صد گز رسن. (این حسن تا آن حسن صد متر طناب فاصله دارد). 5.کرخا رنگ یردن. (تخم مرغ رنگ کردن_هنگامی که کسی چاپلوسی می کند به کار می رود(. 6.هم اوو بکت هم شیرو. (هم از آب افتاد و هم از شیره ی انگور) 7.اشته شو جی بات نکو نکو،بشه پیله سکو. (به تو هم گفتند آدم خوبه.حالا برو بالا هم بشین.). 8.خالیه زرش سفته یاگه نپاته. (تا حالا جای سفت نشاشیده که برگرده تو صورتش.). 9.آوه سایه گرد تیمم حرومه. (زیر سایه ی آب تیمم حرام است). 10.انگوره انگوره مینه لک اومگره_همسا همسا مینه مهر اومگره. (انگور انگور می بیند شیرین می شود_همسایه همسایه را می بیند مهربانی می کند.). 9

مشاهده ادامه مطلب چند نمونه از امثال تاتی به لهجه ی شال.

معرفی تیتروار مناطق تات نشین استان قزوین.

با سلام. 1.تاکستان(سیادن). 2.اسفرورین. 3.شال(چال). 4.قرقسین(کرگسین). 5.خوزنین. 6.خیارج(خیاره). 7.دانسفهان(دونسبون). 8.ابراهیم آباد. 9.سگزآباد(سزگوه). 10.برخی از مناطق الموت. 11.مناطقی از تارم که می شود به روستای آتان اشاره نمود که شباهت زیادی به ماسوله ی گیلان دارد. 12.خروزان و بسیاری از روستاهای اطراف مناظق نامبرده شده در بالا.

مشاهده ادامه مطلب معرفی تیتروار مناطق تات نشین استان قزوین.

پوزش طلبی به دلیل مطلب قبلی

باسلام.پوزش طلبی به دلیل مطلب قبلی که درش نوشته بودم 600میلیون تومان از بودجه را آبفا داده اند که این مبلغ 300میلیون تومان بوده و حقیر اشتباه به عرض رسانده بودم و گویا مبلغ 1.5 میلیارد تومان به شهرداری واگذار شده بود که نهاد محترم شهرداری!زحمت کشیده اند!و به صورت ذیل خرج کرده اند!: 1.مبلغ 600میلیون تومان بابت پرداخته بدهی گذشته.! 2.مبلغ300میلیون تومان پرداخت شده به آبفا.! 3.مبلغ300میلیون تومان بابت هزینه ی رنگ کاری جداول و خرید ماشین زباله دان!!!!. 4.مبلغ300میلیون تومان بابت پرداخت بدهی کارمندان و کارگران شهرداری!!!. و چه تقیسم بندی عادلانه ای!!! ان شاالله پستی در رابطه با این طرز حیف و میل بودجه ی شال تهیه خواهم کرد...

مشاهده ادامه مطلب پوزش طلبی به دلیل مطلب قبلی

فاضلاب شهر شال

باسلام.اواخر سال 89 بود که سرتاسر شهرشال پر شد از بنر های رنگارنگ که قرار است اداره ی آبفا طرح فاضلاب خانگی را با فلان هزینه ی برآورده شده برای فلان جمعیت مشخص شده در بازه ی زمانی 6ماه به اجرا و پایان برساند و در حالی که به سال 91 نزدیک می شویم پیشرفت فیزیکی آن چنانی مشاهده نمی شود(شاید من اطلاع زیادی در این باره ندارم) که به کنار.بحث برسر این است که شهرداری نهادی جداست و آبفا جدا و البته ما خواستار عدم تعامل و همکاری این دو نهاد نیستیم بلکه می گوئیم که فاضلاب به مثابه ی کسب و کاری ست برای آبفا بدین صورت که :تقاضا(که البته این آیتم را می شود در این گونه موارد حذف کرد زیرا که...) ،سرمایه گذاری، عرضه و کسب درآمد و سود و چه دلیلی دارد که شهرداری ای که دایم دستش را با وضعیت اسف بار جلوی رانندگان کامیون های آجربر دراز می کند تا پشیزی!پول به دست آورد 600میلیون(حدود1/2)از بودجه سالیانه خود را آبفا بدهد برای اجرا فاضلاب.حال چه دلیل دارد شهرداری ای که مدام عوارض وسطح شهرش را افزایش می دهد تا بخشی از کاستی هایش را جبران نماید دست به چنین اعمال جوانمردانه ای زند.حال چه معنی دارد شهرداری ای که هر زمان شهردارش عوض می شود باید قسمتی از بودجه اش را کناری گذارد تا بدهی شهردار گذشته را وصول کند دست به چنین حرکت ایثارگرانه یازد.!حال به کدامین دلیل چراغی که به خانه رواست به مسجد عرضه می دارند!.............چراغی که به خانه رواست....به مسجد حرام است............

مشاهده ادامه مطلب فاضلاب شهر شال

بیرون آمدن کاندیداهای انتخابات از دیگ های پلو در شهرشال!!!

کم کم به انتخابات دوره ی نهم مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم و با توجه به این نکته جنب جوش مردم نیز بیشتر می شود که در مقام مثال به این جنبیدن ها جوشیدن ها می شود به دعوتی های600نفری،1000نفری و 1500نفری اشاره کرده که هر روز بر تعدادشان افزوده می گردد.بهتر نیست به جای این همه اصراف محلی تعیین گردد مثل مسجد جامع و نامزدها را دعوت کرد و از آنها خواسته شود اهداف خود را بیان کنند و نخبگان شال با پیروی از بی طرفی و میانه روی کارکرد نماینده ی قبلی را در ملاعام به چالش بکشند تا اذهان روشن شود.! اما قضیه ی دیگ های پلو:و کسی پیدا نمی شود که فریاد بزند که ما دیگ های پلو نمی خواهیم و چرا به لفظ بزرگان شال دستان را فرو می برند در کاسه ی دیگران و هم خوراک می شوند و ابدا به این نمی اندیشند که این شهرشال که واژه شهرش تنها در سردرها،بنرها،پلاکاردها و بیلبورد ها کاربرد اساسی دارد به کدامین ره رهسپار است و اگر باز در لفظ بزرگان ما کاری نمی کنند دلیلش تنها ما هستیم.از ماست که مطیع دیگ های پلو می شویم تا که دیگران کارشان را به سهولت انجام دهندو نه معضلی از شال تا به خرخره فرو رفته در باتلاق معضلات بکاهند نه مشکلی از مشکلات صعب العلاج شال بکاوند.از ماست که می گذاریم دیگ های برنج بر ما فائق آیند تا برگزارندگانش سرود شادی سر دهند.از ماست که به دیگ پلو طمع می ورزیم وطمع مان ما را گیج و منگ و مقهور هنرنمائی این هنر پیشگان می گرداند و تا به خود می آییم و می خواهیم بدانیم که چه شد باز روز از نو و روزی از نو. از ماست که دیگ پلو را دیگ سعادت می بینم و بابتش تاوان ها می دهیم.......از ماست و بر ما سزاست..........نوشتیم تا که برخی بدانند که برخی می دانند ولیکن فریادشان زیر آب است...............

مشاهده ادامه مطلب بیرون آمدن کاندیداهای انتخابات از دیگ های پلو در شهرشال!!!

....و ما شالیان

و ما شالیان در هنگامه نبرد با خویشتن جامه هامان را می دریم و استخوان هامان را زیر پتک غرورمان پودر می کنیم و آن زمان که غریبی خوش زبان بد طینت پا به درون مان می گذارد مجذوبش می شویم و هماره مدحش می خوانیم و مدام مجیزش می گوییم و تا زمانی که تکه ای از گوشت به استخوان چسبیده ی تن نزار شال به فکانش نگیرد و نگریزد مدهشش می باشیم.سزای ما مردمان کینه دار زنده کش بیگانه پرست همین است....................و چرخ گردون گشت...................و گشت چرخ گردون.....................و ندادیم دست به دست هم به مهر.........

مشاهده ادامه مطلب ....و ما شالیان

اسباب کشی

باسلام.لازم به ذکر است وبلاگ chalej441.bloglor.com‏ بنا به دلایلی از جمله عدم سرویس دهی مطلوب به این آدرس‎ ‎یعنی:chalej441.lxb.ir‏ نقل مکان کرد لذا برای سهولت دسترسی به مطالب قدیمی تبادل لینک انجام شده است.امید است روزی رسد که شالی سرسبز داشته باشیم و دست غارتگران از دامانش قطع شده باشد.

مشاهده ادامه مطلب اسباب کشی

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد